ویژگی های برجسته شهید: قبل از ورود به دبستان حدود 10 سوره از قرآن را حفظ بود. حافظه ای قوی داشت و درس را زود یاد می گرفت. ادب و نزاکت را نسبت به بزرگتر ها رعایت می کرد. فردی کنجکاو بود. به روحانیت علاقه داشت. در حوزه ی  علمیه ی شیروان به تحصیل ادامه داد و اساتید از او بسیار راضی بودند. اهل تفکر بود در کارش قاطعیت داشت، و مرد عمل بود. هنگام عصبانیت چند لحظه با خودش خلوت
 می کرد.خطی زیبا داشت . با واژه ی شهید و شهادت آشنا بود و می دانست که شهدا در نزد خدای متعال چه عظمتی دارند.
خاطره: در کودکی عمامه ی برادر روحانی اش را بر سر می گذاشت، روی یک صندلی
می نشست و مانند یک روحانی کامل جملاتی زیبا بیان می کرد . می گفت: پدر آیا
می شود من هم روزی یک روحانی باشم.  به آرزویش رسید وبا روحی پاک شهادت را پذیرفت .
سفارش شهید: عزیزان! مسائل دینی را رعایت کنید که این به نفع خود شماست. باید با دشمن مبارزه کرد چه با دشمن درونی که هوای نفس است، و چه با دشمن خارجی. هر دو را باید بیرون کرد این یکی را از خانه ی دل و آن یکی را از میهن .
 
زندگینامه: او در ماه شعبان سال (1350) در روستای ملا باقر شهرستان شیروان به دنیا آمد. از این رو نام زیبای مهدی را بر او نهادند. او که عاشق قرآن بود صوت زیبایی داشت قبل از ورود به مدرسه مبادرت به حفظ قرآن نمود وچند سوره ای هم حفظ کرد. دوران ابتدایی را درهمان روستا به پایان رساند و او عاشق روحانیت بود و می گفت: می خواهم روحانی شوم و بدین سبب برای ادامه تحصیل به مدرسه علمیه آیت ا… حکیم شیروان وارد شد و می گفت: آرزو دارم بزرگ شوم و لباس روحانیت بپوشم و بر روی منبر مردم را به راه راست و دین اسلام دعوت نمایم او اوقات فراغت را به ورزش کشتی می پرداخت. و هنوز چند سالی از تحصیلش در حوزه نگذشته بود که با شروع جنگ تحمیلی حضور در جبهه ها را بر سایر کارها مقدم دانست و با اشتیاق تمام به عنوان بسیجی به جبهه ها شتافت او می گفت: مقابله با دشمن یک واجب کفایی است و برای دفاع از مملکت باید بجنگیم تا کشورمان بدست آمریکا نیافتد.
و با وجود اینکه برادرش در جبهه حضور داشت رضایت مادر را جلب نمود. وبه عنوان مسؤول تدارکات در منطقه ایفای نقش می نمود. او در تاریخ (18/12/1366) بر اثر اصابت ترکش خمپاره در منطقه ی ماووت به شهادت رسید پیکر پاک او را با حضور جمع زیادی از مردم شیروان تشییع و در زادگاهش به خاک سپردند.
خصوصیات اخلاقی واعتقادی: او فردی مهربان وخوش اخلاق و راز داربود به همه احترام می گذاشت و با آنها رفتاری متناسب با سنشان داشت از کارهایی چون دروغگویی وغیبت کردن تنفر داشت و به دیگران هم سفارش می کرد هر گاه می خواهید غیبت کنید بلند شوید و دورکعت نماز بخواندی به ائمه اطهار  به ویژه امام علی (ع) و امام حسین (ع) عشق می ورزید ودر ماه های محرم و صفر باصدای دلنشین نوحه خوانی می کرد و در مراسم زنجیر زنی  شرکت می جست با وجود اینکه سن چندانی نداشت نماز شب      می خواند وبا خداوند راز ونیاز  می کرد.
شوق وصال: او قبل از حضور در جبهه خواب دید در تابوتی قرار گرفته و روی او گل سرخ می ریزند بر اساس الهاماتی که به او شده بود به نزدیکان گفت: من می دانم شهید می شوم و شما برایم گریه نکنید وغصه نخورید.
خاطره: خواب خواهر دیدم درون رودخانه ای هستم که در آن آب جاری بود. مردی دوپیراهن سیاه به من داد وگفت: یکی را برای مادرت ببر ویکی برای خودت، من گفتم ، پول ندارم بخرم، گفت: پس مال مادرت را ببر و تنش کن و شب دیگر خواب دیدم عکس برادرم را بر درخانه ها می زنند گفتم خیر است بعد از چند روز خبر شهادتش را آوردند.
خواب پدر: برای عمل جراحی به مشهد رفتم خواب دیدم او آمد گفت:‌پدر احوالت چطور است گفتم : مگر تو مرخص شده ای گفت بله من مرخص و آزاد شده ام، آزاد

 

برگفته از سایت شهدای شیروان