روزنامه سپید در ادامه نوشت: جدیدترین آماری که مرکز ایران، روز گذشته در خصوص میزان ازدواجها و طلاقهای کشور اعلام کرد، بار دیگر بر نگرانیها افزود و مهر تائیدی زد بر افزایش بیچون و چرای آمار جداییها، بر اساس این آمار که از نتایج یک طرح پژوهشی بررسی وضع زناشویی جمعیت کشور با سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن به دست آمده است، مشخص شد که در سالهای 1380 تا12390میزان طلاقها افزایش یافته تاجاییکه میزان طلاق ثبت شده از عدد 93 در هر یک هزار در سال1380به 109 مورد در یکهزار ازدواج در سال1390رسیده است. آماری که مشخص کرد شتاب میزان طلاق در دوره5 ساله اول، یعنی حدفاصل سال های 80 تا 85، نسبت به دوره5 ساله دوم، حد فاصل سال 85 تا 90 کندتر بوده و امروز با سرعت بیشتری در جامعه در حال وقوع است، اما به راستی چه عواملی سبب رشد بیرویه طلاق در بین جوانان و حتی زوجهایی شده است که سالیان سال، از آغاز زندگی مشترکشان میگذرد و با وجود داشتن فرزند و نوه، به دادگاههای خانواده مراجعه میکنند و بازگشت به دوران تجرد را به ماندن در فضای تاهل ترجیح میدهند؟
سبقت شمار طلاق زوجهای باسابقه از زوجهای تازه نفس
«بررسی آمار طلاق در کشور نشان میدهد در دهه گذشته جداییها روند رو به رشدی به خود گرفتهاند به طوریکه به اعتقاد من، آمار طلاق در ایران به زلزلهای خاموش تبدیل شده که هر لحظه در حال تکان دادن پایههای جامعه است. نمونه بارز این زلزله نیز آمارهای اعلام شده از ثبت روزانه 434 طلاق در کشور است، یعنی هر ساعت 18 طلاق در کشور از سوی ایرانیان به ثبت میرسد.» این بخشی از گفتههای امانالله قرائیمقدم، استاد علم جامعهشناسی در گفتوگو با سپید است که تبعات منفی رشد طلاقها در کشور را بسیار بیش از موارد اعلام شدهای میداند که روزانه از سوی مسئولان در صدا و سیما و دیگر رسانهها اطلاعرسانی میشود. وی معتقد است: «در سالهای اخیر با توجه به تغییر سبک زندگی و گرایش به مصرف و به نوعی اشاعه فرهنگ مصرفگرایی در بین مردم از سوی رسانههای بیگانه، سبب شده تا فرهنگ ایرانیها دستخوش تغییرات قرار بگیرد. در واقع فاصله گرفتن مردم از سبک زندگی اسلامی- ایرانی، شدت گرفتن مشکلات اقتصادی و فشار اقتصادی ناشی از تورم باعث ایجاد و قدرت گرفتن روحیه تنوع در خانوادهها شده و بر عدم تفاهم بین زنان و شوهرانشان دامن زده است.»
وی تغییر در معیارهای انتخابی زوجین در مسیر زندگی نسبت به روزهای نخست آشنایی و برهم خوردن نظم برقراری ارتباط بین زنان و مردان در جامعه را از دیگر دلایل افزایش آمار طلاق در ایران میداند و میگوید: «در سالهای اخیر به دلیل شکل گرفتن نوعی گسست روابط زناشویی به دلیل روابط فرازناشویی و بروز رفتارهایی نو در زوجین به واسطه شکلگیری تضاد فرهنگی، اختلافات طبقاتی و عدم رعایت موازین اخلاقی نیز از عواملی بودهاند که امروز به کاهش ازدواج و افزایش طلاقهای خود خواسته انجامیده است. نکته حائز اهمیت آن است که در آمار طلاق شاهد سبقت گرفتن زوجهایی هستیم که بیش از 10 سال از زندگیمشترکشان میگذرد و در مقابل زوجهای جوان قرار دارند و حاضرند با وجود داشتن فرزند، سختیهای طلاق را بر جان بخرند و تن به جداییها دهند، آنهم تنها به یک دلیل، نداشتن تفاهم.»
تهرانیها، سردمداران طلاق
بر اساس نتایج حاصل از طرح پژوهشی مرکز آمار، در سال1390بیشترین میزان ازدواج در کل کشور به ترتیب به استانهای اردبیل و خراسان شمالی با رقم 15 ازدواج در یکهزار ازدواج ثبت شده و کمترین میزان در کل کشور نیز به استان تهران با رقم 4/8 ازدواج به ازای یکهزار پیوند زناشویی ثبتشده، تعلق یافته است. مسئله مهمی که در طلاق ها شکل دیگری به خود گرفته به طوریکه بیشترین میزان جداییها در کل کشور به استان تهران با رقم 6/2 واقعه جدایی به ازای یکهزار طلاق ثبت شده، در مقام نخست پایان پیوندهای زناشویی قرار گرفته و کمترین میزان جداییها برای استان سیستان و بلوچستان با رقم6/0 در مقایس یک هزار واقعه ثبت شده، گزارش شده است. این بدین معناست که واقعه طلاق بیش از هر شهر دیگری در پایتخت رو بهرشد است و این افزایشها بیش از هر زمان دیگری نگران کنندهترند.
در همین زمینه مرتضی طلایی، نایب رئیس و عضو کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران درخصوص رواج جداییها در پایتخت به سپید میگوید: «طلاق به عنوان یکی ازتلخترین پدیدههایی که درحال تبدیل به امری رایج است، همواره ازسوی کلیت جامعه به نوعی قبیح محسوب میشده است. هرچند که امروز نگاه مردم به این پدیده شکل عادی به خود گرفته است. با وجود آنکه جدا شدن دو نفراز یکدیگر هیچ منع شرعی یا قانونی ندارد، ولی به واسطه تبعاتی که بر جامعه از خود باقی میگذارد، همچنان به عنوان مغبوضترین حلالها به حساب میآید و مسئولان را بر آن میدارد تا در جهت کاهش این پدیده شوم اقدام کنند.»
وی با یادآوری اینکه طلاق ریشه درعوامل مختلفی دارد میافزاید: «بر اساس پژوهشهای سالهای اخیر مشخص شده که بسیاری از طلاقهای کنونی جامعه محصول تهاجم فرهنگی غرب است که جامعه را هدف قراردادهاند. در واقع ترویج فرهنگهایی چون مصرفدگی و فوران خواستهها، سرکشی و رو در رو قرارگرفتن زن ومرد در برابر یکدیگر، گسترش خیانتهای زناشویی، سوء مصرف مواد مخدر و از همه مهمتر ناپایبندی زوجین به رعایت حقوق متقابل از طریق پخش فیلمها و سریالها سبب شده تا تغییر الگوی رفتاری در زوجین شکل بگیرد. از همین رو است که شاهد بروز تحولات بنیادین در رفتار زوجین، نه تنها دختران و پسران جوان بلکه زنان و مردان میانسال نیز هستیم.»
طلایی با ابراز تاسف از آنکه متاسفانه معضل طلاق نه قبح سابق را در جامعه دارد و نه پرهیز جدی از سوی مسئولان و خانوادهها برای به وقوع نپیوستنش صورت میگیرد، یادآور شد: «فعل جدایی در زوجها در حال تبدیل شدن به معضلی است که در آینده نه چندان دور، پایههای فرهنگی خانوادهها را متزلزل میکند، از همین رو لازم است که دستاندرکاران حوزه فرهنگ با برنامهریزیهای مدون بکوشند سبکهای غلط زندگی را اصلاح کنند و مانع دور شدن جوانان از مبانی ارزشی و فرهنگی شوند. در غیراینصورت در وهله نخست خانواده و سپس این جامعه است که متضرر اول و آخر پدیدههای طلاق میشود.»
پایان قصه شوم طلاقها چه میشود
بر اساس طرح پژوهشی بررسی وضع زناشویی جمعیت کشور در سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن که روز گذشته توسط مرکز آمار ایران منتشر شد، در سه سال گذشته، 37/8 درصد از مردان ساکن در مناطق شهری و 38/6 مردان نقاط روستایی کل کشور هرگز ازدواج نکردهاند. این نسبت در مورد زنان در مناطق شهری به 30درصد و در مناطق روستایی به 30/5درصد رسیده، ضمن آنکه میانگین سن ازدواج در مردان به 26/7 درصد و در زنان نیز به 23/4 درصد رسیده است. این بدین معناست که در کنار افزایش آمار طلاق در جامعه، شاهد رشد سن ازدواج از سوی جوانان نیز هستیم. مسئلهای که بر تبعات منفی وضعیت نامناسب ازدواج و طلاق جامعه میافزاید و بر نگرانیها دامن میزند و این پرسش را مطرح میکند که پایان این افزایشها و کاهشها به کجا میانجامد و آیا طلاق در آینده نه چندان دور از پدیده شوم اعتیاد سبقت میگیرد و بر سکوی نخست آسیبهای اجتماعی میایستد؟
منبع: سلامت نیوز